معشوق من.. نمیدانم چگونه عشق را معنی کنم.. سوختن و با درد ساختن؟؟!! در حسرت دیدن پرپر زدن.. من.........برای معنی عشق چیزی نمیابم جز اشک و آه و دوری... چندی است عاشق شده ام ..عاشق فردی که فقط با شنیدن صدای جان بخشش زنده ام ... عاشق فردی ام که نظیر ندارد.. معشوق من تک است... معشوق من یک فرشته است.. فرشته ها دور از دسترس اند .. معشوق من در دوردست هاست.. وجود فرشته ها را نمی توان با دست لمس کرد تنها باید حس کرد.. من معشوقم را رودر رو ندیدم از گرمای دستانش بهره ای نبردم ولیکن هرشب و هرشب وجودش را در کنارم حس میکنم.. فرشته ی من .. میخواهم د فقط فرشته ی من بمانی نه مثل ماه که دورش را ستاره ها پوشانده اند میخواهم تنها من تو را بپرستم..میخواهم تنها من برایت بنویسم .. فرشته ی من .. بدان بی نهایت دوستت دارم و تمام زندگی من به تو و لبخندت وابسته است... از راه دور تو را میپرستم و به تو عشق میورزم... فرشته ی من ..فرشته ی من تا ابد فرشته ام بمان...
C†?êmê§ |